روزی مردی خواب عجیبی دید،

او دید که پیش فرشته‌هاست و به کارهای آنها نگاه می‌کند، هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه‌هایی را که توسط پیک‌ها از زمین می‌رسند، باز می‌کنند، و آنها را داخل جعبه می‌گذارند.

مرد از فرشته‌ای پرسید:

شما چکار می‌کنید؟!

فرشته در حالی که داشت نامه‌ای را باز می‌کرد، گفت:

این جا بخش دریافت است وما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می‌گیریم.

مرد کمی جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می‌گذارند و آنها را توسط پیک‌هایی به زمین می‌فرستند.

مرد پرسید:

شماها چکار می‌کنید؟!

یکی از فرشتگان با عجله گفت:

این جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت‌های خداوندی را برای بندگان می‌فرستیم.

مرد کمی جلوتر رفت و دید یک فرشته‌ای بیکار نشسته است

مرد با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟!

فرشته جواب داد:

این جا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده ، باید جواب بفرستند، ولی فقط عده بسیار کمی جواب می‌دهند.

مرد از فرشته پرسید:

مردم چگونه می‌توانند جواب بفرستند؟!

فرشته پاسخ داد:

بسیار ساده فقط کافیست بگویند *خدایا شکر*

نظرات شما عزیزان:

lev

ساعت0:16---25 آبان 1391

[وب سایت]

چوپانی رو پرسیدند روزگارت چگونه است ؟
گفت : گوسفندانم را که پشم چینی کردم بیشترشان گرگ بودند

SHAHIN

ساعت20:57---22 آبان 1391

[وب سایت] - [ایمیل]

بسیارپربار وسرشاراز احساس بیان شده.
موفق مثل همیشه ممنونم ازت وخسته نباشی گلم.

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: